جمله جمله نه! واژه واژه تورا، ای سفر کرده گفتگو کردیم
کوچه کوچه نه! خانه خانه تو را، سالیانی است جستجو کردیم.
سوره سوره نه! آیه آیه تورا، در مناجات آرزو کردیم
جمعه جمعه نه! لحظه لحظه تورا، ندبه کردیم و های و هو کردیم.
اللهم عجل لفرج مولانا المهدی الساعة.
آقای خوبیها، حضرت مهربانی ها، مولای جانها، و همه ی عمر
چگونه تولدت را تبریک بگویم؟ که من قعر نشین غفلت هایم و تو بر قله ی جمله نیکویی ها.
مولای مهربانم، زبان من از گفتن در باره تو بسی الکن است و اندیشه ام نارسا.
آقا ببخش ناتوانی ام را.
فقط میگویم دوستت دارم.
میلاد سراسر نورت مبارک.
ای تمام باور من ای همه دار و ندارم
آرزو دارم بتابی در دل تاریک غم ها
ای جمالت روشنای خلوت شبهای تارم
بی تو ای آرام جانم، پرپر دست خزانم
بی تو کو درمان دردم، بی تو کو صبر و قرارم؟
مانده ام در حسرت و غم، ز انتظار دیرپایت
آرزو دارم بیایی، تا سر آید انتظارم
محرمی کو تا بداند، درد بی پایان ما را
همدمی کو تا شود هنگامه غم غمگسارم
در دل طوفان غم ها، این منم غمگین و تنها
بی تو یعنی، چارهای بر درد تنهایی ندارم
عاشقم، حسرت نصیبم، بیقرارم، بی شکیبم
مرهمی ای کاش بگذاری به درد بی شمارم
زآتش غم میگدازد، جان از غم پرپر من
اشک حسرت میچکد از دیده امیدوارم
در هجوم غصه و ماتم، غریبی، بی پناهی
با خیال سبزت ای گل، لحظه ها را میشمارم
تاب ماندن نیست این دل، این دل درد آشنا را
کاش، میشد دستهای مهربانت ،سایه سارم
کی به پایان میرسد این روزهای بیقراری؟
کی به درمان میرسد دردی که از داغ تو دارم
مژده سبز رهایی، آرزو دارم بیایی
چاره سازی درد ما را، چاره ساز روزگارم
گفته ای آدینه ها را چشم در راهت بمانم
بعد عمری باز هم آدینه را چشم انتظارم.
اللهم عجل لولیک الفرج الساعة. آمین
درباره این سایت